شب های سرگشتگی

متن مرتبط با «بود» در سایت شب های سرگشتگی نوشته شده است

آن که زخمی بر دلم زد یک نمک پروده بود

  • دل به دستِ ناکسی دادم بسی یک دنده بودزجر ها می داد قلبی را که پیشش برده بودانتظارِ هر رکب را هم ز هر کس داشتمجز کسی کهِ قلبِ من با قلبِ او بی پرده بودآشنایی شد سر آغازِ تمامِ دشمنیآشنایی که نگاهش آسیاب و رَنده بودهر که محرم شد از آن باید بترسی بیشترمحرمی هم،جانِ من را بر لبم آورده بوداز نمک نشناس ها دیگر ندارم من گلهآن که زخمی بر دلم زد یک نمک پروده بود#سهراب_عرب_زاده بخوانید, ...ادامه مطلب

  • زندگی حتی اگر جز چاله و چاهی نبود

  • زندگی حتی اگر جز چاله و چاهی نبودروشنایی هم اگر اندازه ی ماهی نبود می روَم سمتِ هدف حتی اگر مشکل بُوَدراه می سازد دلم حتی اگر راهی نبود قصد من این است و این حتماً محقق می شودلحظه ای هم زندگی جز جنگِ جانکاهی نبود خواب را می گیرم از این چشم های زندگیمی روَم حتی اگر یک چُرت کوتاهی نبود زندگی خوب است و شیرین است و هر جا می شودجا به جا کن زندگی را آن چه می خواهی نبود #سهراب_عرب_زاده , ...ادامه مطلب

  • چی از من دیده بودی تو

  • ‌چی از من دیده بودی توکه اینجوری سر آوردییهو پاشیدی این عشقوسرم اینجور در آوردی که چشمام بی تو ابری شهبیاد زانو توو آغوشمچه کردم من، نمی دونمکه کردی تو فراموشم یه وقتایی دلم میگهخودت با دیگری بودیکه اینجوری منو با غمهمیشه سخت آزُردی دلِ آدم یه وقتاییکه گرمِ دیگری باشهتوی هر رابطه باشهاونو از هم می پاشه تو پاشیدی منو از هممنی که عاشقت هستمدلو دریای خون کردیدلی که به تو من بستم #سهراب_عرب_زاده , ...ادامه مطلب

  • هر چه بوده شده نابود میان من و تو

  • هر چه بودهِ شده نابود میانِ من و توهر چه باشد بده بر باد از آن من و تونه تو آنی که بمانی نه من آنم که توانمبا وفایی شده خارج ز توان من و توتو همانی که دو رویی شده اسباب دلتمن همانم که بریدست به جانِ من و توگر چه هر شب بشود غصه ی دل مهمانمبهتر از بودن با شکِ نهان من و توبا دروغ و دغل و حقه و نیرنگ زدنشده برچیده دگر عشق روان من و توسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • عاشقش بودم و هی زخم زد اندیشه نکرد

  • عاشقش بودم و هی زخم زد اندیشه نکردبا وفا بودم و او مهر و وفا پیشه نکردآن چنان کَند مرا از سر راهش که دگربعد او با غم و دردش دل من ریشه نکردآن چنان فرق سرم زد غم دل کندن اوبی ستون کَندن فرهاد و دل تیشه نکردبی هوا داد دلش را به کسی غیر از من'عاشقش بودم و هی زخم زد اندیشه نکرد'آن چه این عشق به جان و دل آدم ها کردزهر تریاک و کراک و نخ و هر شیشه نکردسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • با جون دل بودم وفادارت

  • با جون دل،بودم وفادارِتقدر وفاداری ندونستیگفتی که تنها مال من هستیوقتِ عمل،اما نتونستیروزای اول با وفا بودیوقتی که پایِ دیگری وا شددورم زدی پنهونی و هر شببی حرمتی مابین ما جا شدباور نمی کردم جفاهاتوعش, ...ادامه مطلب

  • مردم در این جا هم صدا بودن نمی دانند

  • مردم در این جا هم صدا بودن نمی داننددر درد ها هم پا به پا بودن نمی دانندباید خیانت کرد تا دیوانه ات باشنداینجا بهایِ با وفا بودن نمی دانندباید دروغی گفت تا مهری ببینی همدیگر بهایِ بی ریا بودن نمی دانندباید دو رویی کرد و هی زیر آب شان را زدمردم غریب و آشنا بودن نمی دانندرسمِ بدی افتاده هم مابین این مردمرسمِ وفا و با حیا بودن نمی دانندسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • در نبودت غصه با خود خنده ها را برده است

  • در نبودت غصه با خود خنده ها را برده استسر کنارِ زانو ام با حال شیدا برده استمثل معتادی که هر شب در پِیِ جنسش رَوَداین دلم با خاطرت ما را کجا ها برده استشدت اندوه بی پایان عشق و عاشقیبا دلی پر غصه ما را هم به صحرا برده استعشق بازی مثل یک دریای مواج است توناخدایی کن که دل کشتی به دریا برده استدر جوابِ این سوالم هر که کردهِ عاشقیمانده ام کهِ لذتی از عشق آیا برده است؟سرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • با غم من و دل در پی دیدار تو بودیم

  • با غم من و دل در پی دیدار تو بودیمآشفته فقط، راحت و آسوده نبودیمای کاش از این کوچه گذر باز کنی توهر پنجره را ما به امیدِ تو گشودیمسیگار نشستهِ به لبم بعد تو هر شببعد از تو فقط هم من و دل همدم دودیم لعنت بشود گوشی و هر جور مجازیهر جور و جفا بود در عالم که نمودیمدستِ خود من نیست حسادت نکند دلکمتر بنشین با دگران دوست،حسودیمسرگشته#سهراب_عرب_زاده , ...ادامه مطلب

  • ربودی دلم را تو با یک اشاره

  • ربودی# دلم را تو با یک اشاره#شبی زیر این آسمان پر ستارهکنارِ کسی بودی و با نگاهتنشستی و کردی مرا هی نظارهتو می خواستی تا بسوزم به عشقتکه آتش به جانم زند هی شرارهشدم عاشق اما نبود عاشقِ منشکستِ بدی خورده قلبم دوبارههمین را تو می خواستی هم مگر نه؟تماشا بکن غصه ی قلب پارهسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • هر قدر که در عشق غمی بود چشیدیم

  • هر قدر که در عشق غمی بود چشیدیم,با عشق دویدیم و به جایی نرسیدم امید به هر کس که دلم بست غلط بودبا غصه فقط زخم زبان از تو خریدیم چون رفتگرِ وقت سحر خواب ندارمیک متشکرم از دل او ما نشنیدیم بیچاره کسی کهِ به تو دل بسته و داردامید وفا را ز تو ما هم که ندیدیم در آخر هر عشق فقط غصه و آهستآهی که فراوان ز دل از عشق کشیدیمسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • چه دردی

  • تو رفتی من هنوزم عاشقت هستم چه دردی بدتر از این است تو سرخوش می روی اما دلم را هم نمی بینی که غمگین است صدایم در نمی آید دگر حالی ندارم تا بگویم که رفاقت مرد حالا هم به این دنیا دلم بد بین بد بین است سرگشته ,چه دردیست در میان جمع بودن,چه دردیست سیاوش,چه دردیست در میان جمع,چه دردیست در میان,چه دردی داره دلتنگی,چه دردی است,چه دردیست قمیشی,چه دردی است در میان,چه دردی قلبی است ...ادامه مطلب

  • مست بودم

  • مست بودم بی مُروَّت زهر را هشیار ریخت آخرش زهر خودش را بر دل بیمار ریخت تا که می دیدم که دارم از غمش جانی هنوز بی درنگ از خشت نازش بر سرم آوار ریخت ای عجب کاری به دستم داد دل با فکر تو زهر دوری را به حلقم بی تو با اصرار ریخت از ازل بختم مرا یاری نمی کرد و مدام بر سرم باران غم را باز با تکرار ریخت پشت دیواری نشستم با خیالت بی وفا آه از دل بخت بد بین بر سرم دیوار ریخت,مست بودم سکندری خوردم,مست بودم باغ ونک بخشیدم,مست بودم,مست بودم اگر,مست بودم کردمش,آنگونه مست بودم,مست شده بودم,سر شب مست بودم,وقتی مست بودم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها