چند سالی شده بر باد وفای من و تو

ساخت وبلاگ

چند سالی شده بر باد وفای من و تو

 

عاشقی بود ببین باز خطای من و تو

 

کاش باشد غزل آخر من،این غزلم

 

تا نسوزد دل بیچاره به پای من و تو

 

بعد مرگم بنویسید که دق مرگم کرد

 

اشک و بغض و همه سردیِ هوای من و تو

 

"جای فرهاد اگر خسرو دوران بودم

 

سخت اینقدر نبود عشق برای من و تو"

 

آن جهنم که شنیدم بخدا تجربه شد

 

کو کجا رفت ببین صلح و صفای من تو 

 

امشب از حادثه یِ تلخ جدایی سیرم

 

شده یک جا به دلم درد و بلای من و تو

 

چشم می بندم و از یاد تو را خواهم برد

 

ناگزیرم که در این است دوای من و تو

سرگشته

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 197 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 13:51