دیگری

ساخت وبلاگ
 

کاش می آمد به دستم یک خدای دیگری

محرمِ دردم بشد درد آشنای دیگری

غرق شد دل کاش می شد بی تو باز این جا شود

ناخدایِ کشتی ام یک ناخدای دیگری

دست و پا گم شد که آب از سر گذشت اما نشد

تا رسد امداد از یک شهر و جای دیگری

آی ادم ها ببینید این دلم دیوانه شد

تا شدم محتاج او او شد دوای دیگری

مثل عیسایی شفا میداد هرشب دیگران

من شفا میخواستم داد او شفای دیگری
سرگشته

شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : دیگری,دیگری بزرگ,دیگری جز تو مرا,دیگری بزرگ لاکان,دیگری در فلسفه,دیگری بزرگ لکان,دیگری مهدی رحمانی,دیگری درمن,دیگری سریال,دیگری در هنر, نویسنده : sargashteh22o بازدید : 186 تاريخ : پنجشنبه 6 آبان 1395 ساعت: 14:14