شبِ پاییزی, و سردی به جادهِ تن سپردی,
شبِ تاریک و دلگیری و سردی زخم خوردی
دعا کردیم برگردی میانِ جمع ما ها
دعامان بی اثر شد پر کشیدی زود مُردی
همیشهِ روی لب هایت نشانِ خنده می بود
نشانت خنده بود و خنده ها را زود بُردی
سلامی گرم می دادی فشاری از محبت
تو دستانِ اجل را هم به دستانت فشُردی
غریبی رفتی و تنها،غریبی درد دارد
چه غمگینانه در غربت،غریبی جان سپردی,
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده
شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 179 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:00