طاقتی دیگر ندارم کاسه ی صبرم ترک برداشته

ساخت وبلاگ
طاقتی دیگر ندارم کاسه یِ صبرم ترک برداشته
 
سوخت این دل با خیالت حال و روزِ شاپرک برداشته
 
با رقیبم سرخوشی از ناله هایم بی خبر هستی ولی
 
خوب شد چون دامنِ پاکیزه ات دیدم که لک برداشته
 
شور کردی آمدن را زخم هایم شد عمیق اما نشد
 
تا ببینی با دو چشمت زخم کاری را نمک برداشته
 
بر سرم آوار شد دنیا چو دیدم با رقیبم می پری
 
بی حیایی خشت های این وجودم تک به تک برداشته
 
آتشی افتاده در دل تا قیامت ناله دارد این دلم
 
سخت می بینم بیایی قلب زارم باز شک برداشته
سرگشته
شب های سرگشتگی...
ما را در سایت شب های سرگشتگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sargashteh22o بازدید : 266 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 5:08