شب های سرگشتگی

متن مرتبط با «اس رسیدن پاییز» در سایت شب های سرگشتگی نوشته شده است

تمام زندگی ام غصه است و غم بار است

  • تمام زندگی ام غصه است و غم بار استنگفته ام چقدر ها نصیب من ،آزار استاز این زمانه دلم را اگر که بشکافندبرای مردم این جا غمم اسفبار استجواب مهر و وفا ظاهرا که تنهایی ستکسی که مهر به ورزد همین سزاوار استمرا شبانه که در خواب رفته اند مردمبه گور غم بسپارید که یار و دلدار استمثال مرغ که پر پر زند ز بی آبینمی کُشد که مگر غصه دست بردار استسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • سراسر درد دارد شرح حال روزگار من

  • سراسر درد دارد شرح حالِ روزگارِ منکسی هرگز نمی فهمد نگاهِ اشکبارِ منمثالِ دختری کهِ دوستش شد همسرِ عشقشز راهِ دوستی هی مار می پلکد کنارِ منبماند آن که با من نارفیقی کرد و نارو زدبماند آن که بودهِ شاهدِ این حال زارِ منمرا چون سیل با خود می برد این قطره هایِ اشک"به جایی بر نخواهد خورد دردِ بی شمارِ من"تو را تا زنده هستم در کنارِ خود نمی بینمچه سودی گر بیایی روزگاری بر مزارِ منسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • شب پاییزی و سردی به جاده تن سپردی

  • شبِ پاییزی, و سردی به جادهِ تن سپردی,شبِ تاریک و دلگیری و سردی زخم خوردیدعا کردیم برگردی میانِ جمع ما هادعامان بی اثر شد پر کشیدی زود مُردیهمیشهِ روی لب هایت نشانِ خنده می بودنشانت خنده بود و خنده ها را زود بُردیسلامی گرم می دادی فشاری از محبتتو دستانِ اجل را هم به دستانت فشُردیغریبی رفتی و تنها،غریبی درد دارد چه غمگینانه در غربت،غریبی جان سپردی,سرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • در نبودت غصه با خود خنده ها را برده است

  • در نبودت غصه با خود خنده ها را برده استسر کنارِ زانو ام با حال شیدا برده استمثل معتادی که هر شب در پِیِ جنسش رَوَداین دلم با خاطرت ما را کجا ها برده استشدت اندوه بی پایان عشق و عاشقیبا دلی پر غصه ما را هم به صحرا برده استعشق بازی مثل یک دریای مواج است توناخدایی کن که دل کشتی به دریا برده استدر جوابِ این سوالم هر که کردهِ عاشقیمانده ام کهِ لذتی از عشق آیا برده است؟سرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • تو چی میخواستی از عشق

  • میون عشق بازیمونتو بودی کهِ کم آوُردیشکستی قلبمو یک شبصدایِ خندمو بُردیمنی که عاشقت بودمشدم دستِ تو آوارهچه دردی می کِشهِ قلبمکه دستِ تو در آزارهگرفتی دستشو توو دستهمون کهِ عشقمو پاشیدمنو تا دید دلگیر, ...ادامه مطلب

  • دشت گل خشک شده مثل بیابان شده است

  • دشت گل خشک شدهِ مثل بیابان شده استچشم بر راه به یک نم نم باران شده استشده خلوت همه ی شهر سراسر غم هستمثل یک کوچه ی بن بست خیابان شده استروزگاریست که هرکس به خودش می پیچدبس که با غصه و غم درد فراوان شده استگله از گرگ به چوپان خودش برده پناهغافل از گرگ که دیگر خود چوپان شده استسیر تاریخ بشر داده نشان در همه جاچقدر درد به جان و دل انسان شده استسرگشته#سهراب_عرب_زاده , ...ادامه مطلب

  • چون بسازی شاخ و برگ یاس کج

  • چون بساری شاخ و برگِ یاس کجعکس می گیرد از آن عکاس کجعشق اول چون نهد دلدار کجتا ثریا می رود احساس کجبا دروغ و با دغل بازی فقطرابطهِ هم می شود حساس،کجعشق هایش می شود تکرار چوناشتباهی می شود وسواس،کجهر کسی را مثل خود پنداشتههی دو رویی می کند نسناس،کجسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • هر کسی در زندگی در اوج غم با غصه هاست

  • هر کسی در زندگی در اوج غم با غصه هاستمی رسد روزی که ماتم از دل او هم جداستگاه یک فردِ غریبی می شود سنگِ صبورخوب می فهمد تو را با غصه ات درد آشناستهر که مرهم می گذارد روی زخمِ کاری اتجان فدایِ او کنی با جان و دل هر شب رواستحضرتِ ایوب یادم داده وقتِ مشکلاتبر تمامِ غصه هایم صبر گاهی چون دواستاز کنارِ مشکلاتِ زندگانی می شودرد شوی وقتی که دستت توی دستانِ خداستسرگشته#سهراب_عرب_زاده , ...ادامه مطلب

  • با نداری همه شب گونه ی ما تر شده است

  • با نداری همه شب گونه ی ما تر شده استعمر ما رفته و ماتم زده پر پر شده استقیمتِ هر چه بگیری نفست می گیردبا گرانی غم دل چند برابر شده استاین گرانی و نداری همه را لرزاندهلرزه یِ زلزله یِ فقر سراسر شده استگُرده یِ ما که دگر تاب ندارد در غمروی این گُرده ی ما هم پُرِ شش پر شده استزندگی مان شده میدان نبردِ غم و دردفقر چون حمله ی تاتار و سکندر شده استسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • سوسنی سنبل صنوبر مرمرشکی یاسمن

  • سوسنی سُنبل صنوبر مرمرشکی یاسمنمی درخشی ژربرایی هی درونِ انجمن لاله ای، لیلوم و آنتریوم و فرزینا و رزمی دهی بو مثل گل مرغِ بهشتی در چمنمثل گل پاىونیایی،مثل مریم پیله آمی کشی قد در میانِ خرمن و دشت و دمنآرملیسی،میخکی،داوودی و نرگس نشانعاشقِ رویِ تو باشد مثل مینا مرد و زنسر که بالا می کنی با گردشِ گلبرگ خودبیشتر هم می شود خورشید عاشق مثل منسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • طاقت و صبر و تحمل دور باشی مشکل است

  • طاقت و صبر و تحمل دور باشی مشکل استمی گدازد غصه ها محصور باشی مشکل استذره ذرهِ می کَند از جسم من دوری توروز و شب زیرِ لبِ ساطور باشی مشکل استتا نفهمد دشمنت از درد می نالی چراهی بخندی توی غم مجبور باشی مشکل استهر کسی محرم ندارد پیش خود دق می کندغرق درد و غصه ها ناجور باشی مشکل استهر کجا دم می زنم از درد بی درمان خودصبر دیگر چون تو هی منظور باشی مشکل استسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • گوشت کمیاب است و ماهی مرغ و سبزیجات نیز

  • گوشت کمیاب است و ماهی،مرغ و سبزیجات نیزفقر با غم می شود هی حمله ور دندان تیزامنیت دیگر ندارد هیچ کس از اقتصادمرگ لازم هست دیگر تا شود راهِ گریززیر خطِ فقر نیمِ جمعیت جان می دهندبا نداری با گرانی روز و شب ها اشک ریزحرف جوری می زنند انگار مسىولان مادر سوىد یا نوروژند و یا هلند و یا ونیزنان شب دیگر ندارد مردمِ ماتم زدهفقر دیدی یا نداری،درد مسىولِ عزیز؟سرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • دل من کتری جوش است که قل قل خورده

  • دل من کترِیِ جوش است که قُل قُل خورده ویا که یک مساله یِ دور تسلسُل خورده مغز سر تا نوک پایم همه شب می سوزدمثل زخمی که به آن قطره ی الکُل خورده دره ای هست غم رفتنه معشوقه و دلرو به سر سمت سراشیبِیِ آن هُل خورده سر نوشتِ دل بیچاره ی من هر که نوشتظاهرا روی غرض شیشه ی الکُل خورده هی تَوَکَّلت علی اللهِ از این حکم قضاحکم برداشتنِ خاطره و پُل خوردهسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • دل من در غم و اندوه که زندان است آه

  • دل من در غم و اندوه, که زندان, است آهروز و شب منتظر و مثل نگهبان است آه به کجا رو بکنم تا دلم آرام شودهر کجا رو بکنم غصه فراون است آه درد و دل بر غم و اندوه دلم افزودهسنگ دل در همه عالم دل انسان است آه صبح با میل خودم مرگ تمنا دارممرگ بر آدم تنها که چه آسان است آه می کُشد زخم اگر آب به عمقش برسدمی شود کشته دلم باز که باران است آهسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • آه بشکن بشکن است امشب به یادت خانه ام

  • آه بشکن,, بشکن است امشب, به یادت, خانه, امهم شکستی سینه ام را هم دلِ جانانه ام هی تو بشکن می زنی از دوری و من توی غماشک می ریزم شبانهِ توی این کاشانه ام خانه یعنی گرمیِ آغوش گرمت هم که نیستبا چنین وصفی که گفتم تا ابد بی خانه ام درد یعنی در کنارِ دیگران با خنده امعادتِ هر ثانیهِ هر ساعتِ ماهانه ام حرف دارم می زنم با خود از این دوریِ توهر که می بیند مرا گوید که من دیوانه امسرگشته#سهراب_عرب_زاده, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها